ریختن لباسها از داخل کمد
نگاه کن به خودت مامانم ببیین چه کار کردی باز هم شیطنت گل دخترم... ...
نویسنده :
مامان ناهید
23:18
هدیه عزیز جون
این گوزن بادی هدیه عزیز جون(عمه بابا جون) برای شما بود میخواست برای زندگی کلا بره اصفهان برای خداحافظی که اومدن خونه ما به شما هدیه دادن شما خیلی ذوق کردی چشم دکمه ای من ...
نویسنده :
مامان ناهید
21:24
قبل از حمام رفتن
آشنایی با یک دوست
عزیزدلم من و شما با اتوبوس داشتیم می رفتیم همدان خونه پدر جون که با این دوستت که اسمش امید بود داخل اتوبوس آشنا شدید من هم برای یادگاری این عکس از شما گرفتم. ...
نویسنده :
مامان ناهید
21:40
مهمانی ( رفتن به خانه عمه جون)
قشنگ من اینجا اومده بویم مهمانی خونه عمه جون ...
نویسنده :
مامان ناهید
20:24
سیاست مداری با شیرین زبانی کردن
نازنین دخترم میخواستی در کمدو باز کنی همه وسایلو بریزی بهم برای اینکه دعوات نکنم برام شیرین زبونی کردی که نگم بهت نه. سیاست مداری میکنی عشق من ؟ ...
نویسنده :
مامان ناهید
21:28